به کدامین گناه؟!

صبح روز یکشنبه ۶/۵/۷۸ مطابق معمول در محل کار حاضر شدم ساختمان دارایی سابق واقع در امیریه شمالی که مالک آن ... بوده و از چهار سال پیش در اختیار دانشگاه جامع استان قرار گرفته است.

عقربه های زمان ساعت ۵/۸ را نشان می داد قرار بود امروز ساعت ۵/۹ از محل سایت پردیس سری بزنم

باشندیدن صدای وانتهای ... از پنجره به بیرون نگاه کردم و بیش از هفت وانت نیسان مملو از اسباب و وسایل و پرونده ها و فایل جلو درب دانشگاه در خیابان صف کشیده بود.

شماره نگهبانی را گرفتم اما او جواب نداد از پنجره نگاه کردم نگهبان دانشگاه را در حال کتک خوردن دیدم.

سراسیمه از اتاق بیرون آمده و خودم را به پایین رساندم و با صحنه های غیر منتظره ای مواجه شدم دست و پای نگهبان را گرفته و وسایل داخل اتاق نگهبان را به هم ریخته بودند

برخی از مامورین ... لتهای آهنی در ورودی را محکم نگاه داشته و به ماموران خود برای جابجایی وسایل به داخل دانشگاه فریاد میزدند.

در این حین پدر یکی از دانشجویان که از مسیر دور برای پیگیری امور آموزشی دختر خود مراجعه کرده بود و میخواست وارد دانشگاه شود را اینگونه پاسخ دادند که اینجا ... است!

اوضاع برایم غیر منتظره و غیر قابل توجیه بود ابتدا به تک تک اتاقها سرکشی کرده و همکاران را که عمدتا خانم بودند را توصیه کردم به داخل اتاقها رفته و در را از پشت قفل نمایند (بیشتر همکاران آقا در سایت پردیس مستقر بودند)

نیروهای ... لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده میشد میگفتند اول وسایل را جلوی در اتاقها بچینید بعدا وارد اتاقها شده و آنرا تخلیه کنید

یکی از کارکنان خانم در حوزه آموزش که باردار بود نگرانی ام را زیاد میکرد برای همین نمیخواستم درگیری اتفاق بیافتد اما یکی از کارکنان ... شروع به حتاکی و تحریک کارکنان دانشگاه نموده و درگیری را آغاز نمودند 

همکاران قلیل دانشگاه در حد توان در حال دفاع بودند و در این اثنا عده ای کارگر ... دائما در حال بالا بردن وسایل بوده و فضای سالن کاملا اشغال و مملو از وسایل و جمعیت بود

تا اینکه در حال مقابله با مشت و لگدهای وارده با پشت محکم به زمین کوبیده شدم و لگد محکمی هم به شکمم وارد آمد

کمرم به شدت درد میکرد و درد ستون مهره ها فریادم را به آسمان بلند کرد 

همکاران خانم از داخل اتاق با اورژانس تماس گرفته بودند و اورژانس آمده بود. آقای آرمین هم از سایت پردیس خودش را رسانده بود، دکتر سلیمانیان را هم دیدم و از آن به بعد از شدت درد در روی برانکارد چیز زیادی متوجه نمیشدم چشمانم تار میدید و از بین جمعیت عبور داده شدم تا اینکه داخل آمبولانس قرار گرفتم.

در داخل آمبولاس وقایعی که در کمتر از بیست دقیقه رخ داد مرور می کردم و به دنبال پاسخ این سوالم بودم که به کدامین جرم و به کدامین گناه؟!

شما کیستید با چه مجوز قانونی و با چه توجیه شرعی و عقلانی و با دستور از طرف چه کسی وارد حریم دانشگاه شدید؟!!